فضایل حضرت علی علیه السلام - رهبرم سید علی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی


حضرت علی علیه السلام

درحدیثی داریم اگر تمام باغها قلم ودریاها مرکب وجنیان حسابگر و انسانها نویسنده شوند توان برشماری برتری های علی بن ابی طالب علیه السلام را نخواهند داشت (مناقب خوارزمی) و اینکه پیامبر در روز غدیر این چنین گفتند که "ای مردمان! هر آینه برتری های علی نزد خدای عز و جل بیش از آن است که من یکباره برشمارم پس هر کس از مقامات او خبر داد و آن ها را شناخت او را تصدیق و تأیید کنید.

ما در بررسی کمالات یک انسان به دو مفهوم کرامت و فضیلت برخورد می کنیم که گاهی ممکن است این در مفهوم با هم قاطی شود. کرامت ویژگی هایی است که هرفرد به اختیار توسط انجام عبادات کسب می کند ولی فضیلت در واقع نعمتهایی است که از طرف خدا به اشخاص عطا می شود و میزانش در افراد مختلف متفاوت است.

اما در کل ویژگی بسیار مهمی که فضیلتها دارند انکار یا ناپذیری آنها حتی از طرف دشمنان است.

یعنی یک فرد هر چقدر هم با کسی دشمن باشد، بغض و کینه داشته باشد، هرگز نمی تواند منکر فضیلتهای آن شخص شود. کما اینکه عمر که دشمنی اش با علی علیه السلام کاملا محرز است بارها و بارها اعلام کرد لولا علی مهلک العمر چون نمی توانست منکر فضیلت علم و دانش امیرمؤمنین شود و یا معاویه هنگام شنیدن خبر شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: با مرگ علی بن ابی طالب علیه السلام بساط علم و دانش بر چیده شد.

شاید برای ما که فقط فکرمی کنیم گفتن فضایل علی علیه السلام مختص شیعه هاست جالب باشد که بدونیم اکثر بزرگان جهان و پیروان دیگر ادیان نیز به فضایل علی علیه السلام اعتراف می کنند به عنوان نمونه حرج جرداق دانشمند مسیحی لبنانی می گوید:

ای دنیا! چه می شد اگرهمه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب، زبان وشمشیر نمودار می کردی؟

یکی از فضیلتهای خاص حضرت علی علیه السلام فضیلتی است که ایشان و 12 معصوم دیگر با پیامبردر آن فضیلت شریکند و اون خلقت نوری حضرت علی علیه السلام است.

روایت می فرماید: چندین هزار سال قبل از خلقت آدم علی نبیا و آله و علیه السلام خداوند با عظمت ترین خلقت خود را انجام داد و نوری را آفرید که آن نور را پس از خلقت آدم علی نبیا و آله و علیه السلام در صلب ایشان قرار داد و سپس این نور از صلب پاک دیگری منتقل شد تا سرانجام به صلب عبدالمطلب رسید و در آنجا به دو بخش تقسیم شد. بخشی در صلب عبد قرار گرفت و در رحم آمنه طلوع کرد و بخشی در صلب جناب ابوطالب پدر علی علیه السلام قرار گرفتن و در رحم فاطمه بنت اسد طلوع نمود.

یکی از فضیلتهای انحصاری حضرت علی علیه السلام محل ولادت اوست. هیچ یک از مخلوقات از پیامبران بزرگ و اوصیای گرامی آنها به این ویژگی یا صفت مفتخر نبوده اند و تا قیامت نیز نخواهند بود.

هنگام تولد حضرت عیسی علیه السلام به حضرت مریم خطاب شد که از خانه خارج شو! اینجا خانه ی عبادت است و ولایت اما برای فاطمه بنت اسد دیوار خانه کعبه شکافته شد و ندا آمد "ای فاطمه! وارد شو" و پس از ورود بانوی بزرگوار دیوار دوباره بسته شد و تا سه روز فرزند میهمان خدای متعال بودند.

حالا به دو تا صفت از حضرت علی علیه السلام که توسط پیامبر این صفات به ایشان منسوب شده می پردازیم که این صفات هم حتی از فضائل حضرت علی علیه السلام به شمار می رود. صفاتی که شاید بارها و بارها آنها را دیده و شنیده باشیم اما کمتر به معنی اش توجه کردیم.

اولین صفت، صفت قائد الغرالمجلین است که در معنای تحت اللفظی به معنی رهبر سفید رویان در جمال فرورفته تعبیر می شود- غرالمجلین یعنی سفیدرویانی که زیبایی و تابناکی شان در جمال و فتاب فرورفته است. یعنی صفات باطنی تابناکشان قابل دیدن نمی باشد حالا از حضرت علی علیه السلام به عنوان رهبر این افراد نام برده است. علی علیه السلام رهبر و سرآمد افرادی است که صفات باطنی تابناکشان در زیر پرده پنهان شده است جوری که پیامبر می فرماید: اگر علی علیه السلام نقاب از چهره بردارند هر آینه مردم در مقابل ایشان به سجده می افتند.

و در روایتی هم داریم که حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) بعد از غزوه ی ذات السلاسل چنین فرمودند که:

یا علی! اگر نگران نبودم که گروه هایی از امت من، در حق تو سخنی بگویند که مسیحیان در حق حضرت عیسی گفته بودند امروز سخنی در مدح تو می گفتم که بر هیچ گروهی نگذری مگر اینکه خاک زیر پای تو را برای تبرک بردارند و از افزودن آب وضوی تو شفا طلبند.

صفت دیگر ایشان صفت یعسوب المؤمنین است.

یعسوب در زبان عرب به ملکه گفته می شود. ملکه ی زنبور عسل هم مادر زنبوران است و هم مربی و کنترل کننده کندوی عسل است. همه ما کم و بیش با وظیفه ی زنبور عسل آشنایی داریم- در قرآن هم در سوره نمل به این موضوع اشاره شده است. کار زنبور عسل این است که از شهد گلهای مختلف بخورد و در کندو عسلی را پدید بیاورد که شفایی برای مردم باشد. از این توصیفات چند نکته معلوم می شود اول اینکه اگر اتفاقی در کندو بیفتد و عسل خوبی به وجود نیاید همه ی این مشکلات به ملکه بر می گردد و او مسئول است. دوم اینکه طبق این توصیف تکلیف مؤمنین هم روشن شده است یعنی گفته شده که مؤمنین باید مثل زنبور عسل باشند یعنی عسل تحویل بدهند، عسلی که شفا باشد.

کدام فضیلت علی را می خواهی؟

از خانه ساده علی علیه السلام که سادگیش به صافی آینه و محل تجمع اهل بیت بود.

از لباسش که خود می گفت آن قدر وصله به آن خورده که از وصله زننده اش برای وصله ی مجدد آن خجالت می کشم؟

از کفش پاره اش که در نظر او از حکومت گرامی تر می نمود مگر اینکه در سایه ی آن بتواند حقی را زنده کند.

از خوراک علی علیه السلام که بر کیسه ی نان خشک خود، مهر می نهاد تا مبادا فرزندانش اندکی آن را چرب نمایند؟

از حکومت علی علیه السلام که بر پایه ی عدالت و انصاف استوار است و دانه جویی را به ظلم از دهان مورچه ای نمی گیرد؟

از گران سنگی شخصیتیش که هم تراز با قرآن قرار گرفته است "انی تارک فیکم الثقلین"

 

از احتیاط علی علیه السلام که به کارگزارانش درباره ی گزارش نوشتن می فرمود: نوک قلم هایتان را باریک کنید و فاصله ی بین سطرهایتان را کم نمایید و از حرف های اضافه صرفنظر کنید و منظور رابرسانید و برحذر باشید از زیاده روی! چرا که اموال مسلمانان اسراف بر نمی دارد؟

از عبارت علی علیه السلام که در واپسین روزهای حیاتش، وقتی که آن حضرت را پس ازضربت خوردن به خانه می بردند نگاهی به محل طلیعه ی فجر افکند و فرمود: ای صبح تو شاهد باش که علی را فقط اکنون دراز کشیده می بیینی!

 از تقوای علی علیه السلام که چون در بیت المال به سراغش آمدند پرسید با امیرالمؤمنین کار دارید یا با علی؟ و چون پاسخ داد با علی، شمع بیت المال را خاموش کرد و شمع خود را برافروخت.

از شجاعت علی علیه السلام که خود بارها می فرمود اگرتمامی اعراب برای جنگ با من صف آرایی کنند به آنها پشت خواهم کرد.

از یتیم نوازی و مسکین خواهی و اسیر دوستی امیرالمؤمنین...

از صبر علی علیه السلام که پس از جریان غصب خلافت و در طی 25 سال دوره ی خلافت نا حق خلیفگان صبر کردند و به گفته ی خودشان صبری که گویا در دیدگانم خار و در گلویم استخوان فرو رفته است.

از علم و آگاهی علی علیه السلام که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من شهر علم هستم و علی در آن است پس هر که می خواهد به شهر وارد شود باید از درش وارد شود.






نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اردیبهشت 15 توسط محمد
طبقه بندی: امام علی (ع)


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید